loading...
ميهماني لاله ها
مسيب احمدیان بازدید : 31 دوشنبه 24 مهر 1391 نظرات (0)

 

روايت خانواده هاي 4 شهيد خراسان

 شمالي پس از ديدار با رهبر انقلاب

 

حال و هواي «ديدن يار در منزل» قابل توصيف نيست.

پدربزرگم فقط اشک مي ريخت و هيچ نمي گفت.

 شب فراموش نشدني بود، به چشمم ديدم که همه

 آدم ها در اين جامعه يکسان هستند.«سعيد عليزاده»

 خواهرزاده شهيدان «عبدا... و محمد باقر محمدي» است

 که  چندی مقام معظم رهبري به منزل پدربزرگ او تشريف

 برده بودند. خوشحال است و مي گويد: همه مان در يک

اتاق 12 متري دور هم نشستيم و صميميت خاصي در فضاي

 خانه حکم فرما بود.

 

 

حس غريب

ظهر بود که با منزل پدربزرگم تماس گرفتند و گفتند قرار است گروه مستند سازي براي تهيه فيلم از خانواده شهيدان «محمدي» بيايد. حس غريبي در خانه مان حاکم شد. ساعت 3 بعد از ظهر خودمان را آماده کرديم. ساعت 20 و 30 دقيقه يک گروه از بيت رهبري به منزل آمدند و بعد از آن ها حضرت تشريف آوردند. بعد از سلام و احوال پرسي با تک تک اعضاي خانواده در يک اتاق کوچک 12 متري همه دور هم نشستيم. «سعيد عليزاده» مي گويد: مادربزرگ و پدربزرگم به دليل کهولت سن نتوانستند در روز اول سفر «آقا» به ديدن شان بروند.در اين ديدار، برادرم «صادق» درباره طرح صنعتي خود با «آقا» صحبت کرد و ايشان خوشحال شدند.نوبت به من رسيد و به دليل اين که روز پنج شنبه بزرگ داشت حافظ بود، چند دقيقه اي با «آقا» درباره شعر و ادبيات گفت و گو کرديم. جلسه شادي بود. دست شان را بوسيدم و «آقا» بعد از اين که قرآن متبرکي را با دست خط شان امضا کردند، به خانواده شهيد هديه دادند.

 

بهترين هديه

«مهدي محمدي» برادر شهيدان «عبدا... و محمد باقر محمدي» است که از حس و حال خود در حضور آقا مي گويد از اين که به آرزوي خود يعني ديدار امام خامنه اي براي دومين بار دست يافته است و از حضور ناباورانه و حيرت انگيز رهبر انقلاب اسلامي در جمع خانواده اين 2 شهيد.وي از عظمت و ابهت معنوي رهبر معظم انقلاب سخن مي گويد و بيان مي کند: ديدار با ايشان به طور حتم آرزوي هر کسي خواهد بود چرا که ايشان نه تنها رهبر ايران بلکه رهبر مسلمين جهانند و حتي رده هاي بالاي سياسي جهان نيز همواره آرزوي ديدار با ايشان را داشته و دارند.وي با بيان اين که دلش خبر از اين ديدار داده بود، تصريح مي کند: همواره حضرت آقا با خانواده هاي شهدا ديدار و به اين خانواده ها عنايت و تفقد ويژه اي دارند پس حدس مي زدم که بتوانم با ايشان ديدار داشته باشم و ساعت 20 و 30 دقيقه پنج شنبه اين حدس به يقين پيوست.وي با اشاره به هديه مقام عظماي ولايت که بهترين کتاب، يعني قرآن مجيد است، مي افزايد: البته حضور خود ايشان بهترين هديه بود که ارزش بالايي هم داشت و بعد از ديدار کمي از رنج و سختي هايي که پدر شهيد در فراق 2 فرزند شهيدش متحمل شده بود کاسته شد.گفتني است، شهيد «عبدا... محمدي» در سال 62 در سن 17 سالگي و در عمليات والفجر مقدماتي در منطقه شرهاني و طلبه شهيد «محمد باقر محمدي» در سال 66 در عمليات کربلاي 10 در منطقه کردستان به شهادت رسيدند.

 

نمي توانستم حرف بزنم

شب پر خاطره اي براي خانواده مان بود. گفته بودند که قرار است از طرف صدا و سيما براي تهيه گزارش به منزل مان بيايند ساعت 15 و 30 دقيقه بعد از ظهر که از بنياد شهيد آمدند و بعد از آن ها از طرف بيت رهبري گروهي آمد. متوجه شديم که قرار است «آقا» به منزل مان تشريف بياورند.«محمد تقي زيبايي» پدر شهيدان «محمد رضا و عبدالرضا زيبايي» و برادر شهيد «مرتضي زيبايي» و خانواده اش شب فراموش نشدني را در خاطره و جان هاي شان ثبت کردند. «خداوند عمر آقا را زياد کند» همه مان خوشحال بوديم و نمي دانستيم چه بايد بکنيم. او مي گويد: بالاخره شب فرا رسيد و «آقا» مهمان مان شدند، آن قدر ذوق زده شده بودم که نمي توانستم حرف بزنم. فقط دعا مي کنم «خدا آقا را براي مان نگه دارد.» اين پدر شهيد مي افزايد: پسرم «عبدالرضا» در سال 67 در عمليات مرصاد و در شلمچه به شهادت رسيد و «محمد رضا» در سال 62 در عمليات خيبر به شهادت رسيد که پيکرش را بعد از 12 سال و در سال 74 براي مان آوردند.

 

رؤيايي که به واقعيت پيوست

مي گويد: «اگر لحظه اي خودتان را جاي ما بگذاريد شوکه مي شويد و تا امروز نتوانستم آن چه ديدم را باور کنم.» شوکه شده است و اصلاً خبر نداشته که قرار بوده آقا به ديدن خانواده شان بيايند.«محمد کاظم دورانديش» پدر شهيدان «حميدرضا، محمد و حسين» دورانديش است که پسرش «حميد رضا» سومين شهيد بجنورد 20 ساله بود که در سومار به شهادت رسيد و پسر ديگرش «محمد» 15ساله در سال 63 در جزيره مجنون به شهادت رسيد و «حسين» فرزند ديگرش در سال 66 و در عمليات بيت المقدس 2 شهيد شد، مي گويد: باور مي کنيد ديشب حتي يک لحظه هم نتوانستم بخوابم، هنوز که هنوز است برايم غيرقابل تصور است که رويايي که ديدم به واقعيت پيوست.

 

شهيد اخلاص

 

نمي دانم چرا وقتي با «مريم عابدي» همسر شهيد «رجبعلي محمدزاده» هم کلام شدم، ناخودآگاه چشمانم اشک باران شد. «ديدار با آقا فقط لطف خدا و بزرگواري خود آقاست وگرنه در خودمان چيزي نمي بينيم که لايق ديدارشان باشيم.» «آقا» شهريور سال گذشته به مشهد تشريف آوردند و به منزل مان آمدند و آن جا گفتند «شهيد «محمدزاده»، شهيد اخلاص است و شهادت ايشان به علت اخلاصي که داشتند، بود.»وقتي شنيديم «آقا» به خراسان شمالي تشريف مي آورند، حدس مي زديم شايد به علت اين که سال گذشته به منزل مان آمدند، ديگر به خانه پدر شهيد نيايند. اما صبح پنج شنبه به پدر شهيد خبر دادند که خودشان را آماده کنند تا آن ها را به ديدن «آقا» ببرند. «عابدي» مي گويد: بايد خودتان از نزديک ببينيد که ديدار «آقا» چه حال و هوايي دارد. ماشاءا... «آقا» هر روز با عزت تر مي شوند. «آقا» بعد از جويا شدن از احوال مادر، پدر، برادران و فرزندان شهيد درباره شهيد «محمدزاده» گفتند: « ايشان شهيد خدمت بودند که در حال خدمت رساني به منطقه محروم به شهادت رسيدند و با شهادت شان حماسه آفريني کردند.»آقا ساعت 9 شب به منزل پدر شهيد آمدند و ديدارمان نيم ساعتي طول کشيد.

محدثه جوان دلويي ، محمدي /خراسان

 

 

 

 



 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
در باغ شهادت را نبندید به ما بیچارگان هرگز نخندید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 931
  • کل نظرات : 13
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 28
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 32
  • باردید دیروز : 21
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 74
  • بازدید ماه : 32
  • بازدید سال : 2,076
  • بازدید کلی : 68,978