loading...
ميهماني لاله ها
مسيب احمدیان بازدید : 406 چهارشنبه 17 آبان 1391 نظرات (0)

 

خاطراتی از سردار رشید اسلام

شهید علی مومن طیبی

 

یک )) موضوع خاطره : تواضع و فروتنی

آقای علیپور یکی از همرزمان شهید طیبی می گویند :

 (( یکبار شهید طیبی از منطقه عملیاتی مستقیماً به قرارگاه

 تشریف آوردند . ما به استقبال او رفتیم ،  دیدیم که بر اثر

فعالیت شدید ، سر و صورت و لباسهایش ، 

 

 

 

آلوده به گرد و خاک منطقه عملیاتی می باشد . به او گفتم : شمارا به خدا بگذارید تا گرد و غبار چهره ات  ، را بردارم و از آن مُهر بسازیم ، و با آن نماز بخوانم . ایشان شدیداً مخالفت نمودند و فرمودند : کارهای مستحبی زیاد است .))

دو )) موضوع خاطره : احترام  والدین

  حاج علی ضامن طیبی ، پدر شهید طیبی .

حاج علی ضامن طیبی ، پدر شهید طیبی می گویند : طی شش سال حضور ایشان در جبهه ، هر موقع که  نیمه های شب به خانه می آمدند . از اتومبیل پیاده می شدند و شخصاً درب خانه را باز می کردند ، و وارد منزل می شدند و آرام می خوابیدند . آرزو داشتم یکبار درب را برایش باز کنم ، و هر موقع گله می کردم که عزیزم چرا ما را بیدار نمی کنی ؟ می گفت : به زحمت شما و ایجاد دردسر برایتان راضی نیستم !.

سه ))  موضوع خاطره : عطای نعمت

                                                                                                                  حاج اسداله طیبی ، پدر خانم شهید طیبی

حاج اسداله طیبی ، پدر خانم شهید طیبی می گویند :(( از وقتی که ایشان به دامادی

من در آمده بود ، احساس کردم که خداوند به پسرم ، برادری عطا کرد.  ))                                                                                                                                                                                                                                 چهار ))  موضوع خاطره :  تلاش فراوان   

حاج علی ضامن طیبی ، پدر شهید طیبی می گویند : چندین بار به او گفتم شما استراحت نمی کنید و مرخصی طولانی نمی آیید ، ایشان در جواب می گفتند : پدرجان اسلام در خطر است .

پنج  )) موضوع خاطره :  روئیای صادقه

آقای صالح  هشمان جانباز متوفی و از همرزمان شهید طیبی می گویند : ((شهید طیبی یک شب قبل از شهادتش خوابی دید از اینقرار ، فرمودند : برادرجان من دیشب خوابی دیدم . به او گفتم : انشا الله که بخیر بگذرد. شهید طیبی فرمودند : نه ولله ، این خواب  خیلی برام مهم است. خدا کند که امروز ، هیچکدام  از این برادران ،  با من حرفی نزنند ،که خدای ناخواسته ، از من ناراحت بشوند یا گله کنند . !!!!!!!!!!!

شش  )) موضوع خاطره :   ساده زیستی

یکی از همرزمانش می گوید : هوا بسیار گرم بود . مسئول تیپ به ایشان گفت :برادر طیبی کولری برایتان تهیه کردم ، فردا  آن را برای شما می فرستم . ایشان در جواب گفتند : چون بقیه سنگر ها کولر ندارند من هم زیر کولر نمی خوابم .

هفت  ))  موضوع خاطره : سجایای اخلاقی

یکی از همکارانش که مدت مدیدی در کنار هم بودند ، می گویید : (( من کوچکتر از آنم که بتوانم در مورد خصوصیات شهید بزرگوار طیبی حرفی بزنم ، اما همینقدر می دانم که تمامی حرکات ، چه راه رفتن ، چه نگاه کردن ، تبسم نمودنش ، لباس پوشیدنش ، عبادت کردنش ، و خلاصه تماماً برای ما درس بود . و همچون خصوصیاتی را تا بحال ندیده ام و می دانم که فقط ، اولیاء الله دارای چنین خصوصیاتی می باشند )).

هشت  ))  موضوع خاطره : اهمیت به علم و ورزش

 

(حاج حبیب اله طیبی،مدیریت آموزش و پرورش شهرستان آقاجاری)

آقای حبیب اله طیبی برادر و همرزم شهید طیبی می گویند : (( مدتها بود که ، بخاطر استقرار نظامیان و یک قبضه توپ ضد هواوی ، در زمین ورزش دانشکده تربیت بدنی دانشگاه شهید چمران اهواز ، این دانشکده به حالت رکود    در آمده و هیچ گونه فعالیتی نداشت،  بطوری که مسئولین دانشکده مکاتبات زیادی با مسئولین ذیربط انجام دادند ،ولی ترتیب اثری داده نشد . با رسیدن اولین درخواست از سوی مسئولین دانشکده ، به دست شهید طیبی ، ایشان شخصاً به دانشکده مراجعه ، و با مشاهده وضع موجود و شنیدن سخنان مسئولین ، سریع محل استقرار توپ ضد هوائی را تغییر داده و نیروها به محل دیگری استقرار یافتند و محل فوق آماده  فعالیت جهت بهره برداری های لازم شد.))

نُه  )) موضوع خاطره : عبادت

آقای رضا قلی طیبی پاسدار و همرزم  شهید طیبی می گویند : (( من خیلی با ایشان در ارتباط بودم ، فضائل اخلاقی بسیاری در ایشان وجود داشت . علاوه بر تواضع ، فروتنی ، و رازنگهداری ، انجام فرائض و مستحبات ایشان برای تمامی بچه ها الگو بود . وقتی که ایشان به مقر فرماندهی برمی گشتند ، قبل از هر کاری به اقامه نماز می پرداختند وبعد از نماز شروع به تعقیبات می کرد ، و سپس مشغول تلاوت قرآن می شد . پس از دعا و نیایش و سجده های طولانی به سایر امور می رسید. زیرا او معتقد بود که امام حسین (ع) ، در ظهر عاشورا در میدان نبرد به اقامه نماز پرداختند،  و برای اقامه نماز شهید شدند. ))

ده  ))  موضوع خاطره : صراحت بیان

آقای حسینعلی بهمئی پاسدار و همرزم شهید طیبی می گویند : (( وقتی ایمان حقیقی و کامل باشد ، به انسان روحی بلند می بخشد ، که بجز حق و واقعیت بر زبا ن جاری نمی شود .  قرارگاه موقتی در نزدیکی خرمشهر ، نزدیک به شلمچه داشتند . روزی شهید طیبی از خطوط مقدم به قرارگاه برگشته بود . همان روز از صدا و سیما اکیپی جهت مصاحبه به قرارگاه آمده بودند ، و برنامه ریزی کردند که با فرمانده طرح و عملیات پدافند هوائی مصاحبه ای را ترتیب دهند . دوربین فیلمبرداری و دیگر تجهیزات را آماده نمودند،  و به سنگر ایشان رفتند ، و شهید طیبی جهت انجام مصاحبه آمادگی داشتند . گزارشگر اینطور شروع به گزارش کرد ، بینندگان عزیز ، ما هم اکنون از خط مقدم جبهه با یکی از فرماندهان مصاحبه می نماییم . چون شهید طیبی اهل صداقت بود و صراحت بیان داشتند ، فوراً به به آنها متذکر شد که :( ببخشید ، اینجا خط مقدم نیست ، اگر می خواهید از خط مقدم گزارش تهیه کنید ، بفرمائید تا با هم به خط مقدم برویم . ) به همین دلیل شهید طیبی از انجام مصاحبه خودداری ورزیدند.))

یازده  )) موضوع خاطره : اخلاص در عمل

     

 ( آقای سعید طیبی معلم آموزش و پزورش شهرستان بهبهان)

آقای سعید برادر شهید طیبی می گویند : (( شهید طیبی ، در عملیات بدر بر اثر اصابت ترکش از ناحیه بالای سر مجروح گردید. پس از چند روزی بستری در بیمارستان ، با اصرار پزشکان متقاعد شد که چند روزی هم ، باید در خانه استراحت نماید. وقتی به خانه مراجعت کرد ، جهت استحمام به حمام رفت و مرا صدا زد . وقتی خدمتش رفتم ، به من گفتند : از ناحیه سر مجروح شدم . در این موقع کلاه پشمی که بر سر داشت را در آورد ،و فرمودند : تو را خواستم که فقط بانداژ سرم را عوض کنی و محل زخم را شستشو دهی اما باید کسی از این موضوع مطلع نشود . من آن موقع حدود سیزده سال داشتم . پس از گذشت حدود دوازده سال از شهادت ایشان اهل خانه از این موضوع (مجروحیت و بستری شدن ) مطلع شدند ، آن هم بخاطر جواب بیمارستانها به استعلام بنیاد شهید شهرستان بهبهان جهت طرح درجه بندی سپاه . ))


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
در باغ شهادت را نبندید به ما بیچارگان هرگز نخندید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 931
  • کل نظرات : 13
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 45
  • باردید دیروز : 21
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 87
  • بازدید ماه : 45
  • بازدید سال : 2,089
  • بازدید کلی : 68,991